محل تبلیغات شما

مثلن دستهایم را جای گردنبندِ دعا بیندازم دورِ گردنت
چشم هایم را بدوزم بهت تا چشم نخوری
و با نفس‌هایم گَردِ جوانی بپاشم به چهره‌ات
عطر همیشگی‌م مشامت را پر کند و لبخندم چشم‌هایت را کور و صدای نفس‌هایم گوش‌هایت را کر!
و تو باز بگویی
"از این فاصله بیشتر دوستت دارم
حتا خوابش را هم نمیدیدم یک روزی نفسم با نفس‌های ماه قاطی شود و انقد سرشار از نزدیک تماشایش کنم و باز سیر نشوم"
و من از برق چشم‌هات و روشنی‌ِ‌ پوستت و جوان تر شدنِ آنی‌ات ناخوداگاه لبخند بزنم!
و بگویم "هیچوقت نگفتی چطور شد که اینطور عاشق شدی

چطور اینطور عاشق شدی؟

عاشقانه ای برای او

پرسیدچقدردوسم داری؟

چطور ,نفس‌هایم ,اینطور ,باز ,عاشق ,نمیدیدم ,اینطور عاشق ,کنم و ,تماشایش کنم ,نزدیک تماشایش ,سرشار از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها